جدول جو
جدول جو

معنی بیداد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بیداد کردن
ظلم کردن ستم کردن مقابل داد کردن
تصویری از بیداد کردن
تصویر بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بیداد کردن
ظلم کردن، ستم کردن
تصویری از بیداد کردن
تصویر بیداد کردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیدار کردن
تصویر بیدار کردن
از خواب برخیزانیدن، آگاه کردن هوشیار کردن متنبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدار کردن
تصویر بیدار کردن
کسی را از خواب برانگیختن، کنایه از هوشیار ساختن، آگاه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیدار کردن
تصویر بیدار کردن
Awaken, Waken
دیکشنری فارسی به انگلیسی
despertar, despertar a alguien
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
réveiller, réveiller quelqu'un
دیکشنری فارسی به فرانسوی
يوقظ , أيقظ
دیکشنری فارسی به عربی
जगाना , जगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بنداز کردن
تصویر بنداز کردن
مباشرت کردن جماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندار کردن
تصویر بندار کردن
مباشرت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوار کردن
تصویر بیوار کردن
اجابت، قضا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیدار کردن
تصویر دیدار کردن
ملاقات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراد کردن
تصویر ایراد کردن
سخنرانی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایجاد کردن
تصویر ایجاد کردن
پدید آوردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنیاد کردن
تصویر بنیاد کردن
تاسیس کردن، شالوده ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایجاد کردن
تصویر ایجاد کردن
تاشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراد کردن
تصویر ایراد کردن
اعتراض کردن ایراد گرفتن: بر مطالب او ایراد کرد، بیان کردن: (نه هر عبارتی که در نعت او ایراد کند)
فرهنگ لغت هوشیار